حکمت گرافی

حکمت گرافی نهج البلاغه. صحیفه سجادیه. ادعیه. احادیث و...

حکمت گرافی

حکمت گرافی نهج البلاغه. صحیفه سجادیه. ادعیه. احادیث و...

نهج البلاغه حکمت 134

نهج البلاغه 

حکمت 134




وَ قَالَ علیه السلام لَا یَکُونُ الصّدِیقُ صَدِیقاً حَتّی یَحفَظَ أَخَاهُ فِی ثَلَاثٍ فِی نَکبَتِهِ وَ غَیبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ


و درود خدا بر او، فرمود: دوست، دوست نیست مگر آن که حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتاری، آن هنگام که حضور ندارد، و پس از مرگ .


Imām Ali ibn Abū Tālib said: “A friend is not a friend unless he affords protection to his comrade on three occasions: in his adversity, in his absence and at the time of his death.

نهج البلاغه حکمت 130

نهج البلاغه 

حکمت 130



وَ قَالَ علیه السلام وَ قَد رَجَعَ مِن صِ فّینَ فَأَشرَفَ عَلَی القُبُورِ بِظَ اهِرِ الکُوفَهِ یَا أَهلَ الدّیَارِ المُوحِشَهِ وَ المَحَالّ المُقفِرَهِ وَ القُبُورِ

المُظلِمَهِ یَا أَهلَ التّربَهِ یَا أَهلَ الغُربَهِ یَا أَهلَ الوَحدَهِ یَا أَهلَ الوَحشَهِ أَنتُم لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحنُ لَکُم تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمّا الدّورُ فَقَد سُکِنَت

وَ أَمّا الَأزوَاجُ فَقَد نُکِحَت وَ أَمّا الَأموَالُ فَقَد قُسِمَت هَذَا خَبَرُ مَا عِندَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِندَکُم ثُمّ التَفَتَ إِلَی أَصحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَو أُذِنَ

لَهُم فِی الکَلَامِ لَأَخبَرُوکُم أَنّ خَیرَ الزّادِ التّقوَی


و درود خدا بر او، فرمود: (امام علیه السّلام، وقتی از جنگ صفّین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان

کرد.) ای ساکنان خانه های وحشت زا، و محلّه های خالی و گروهای تاریک، ای خفتگان در خاک، ای غریبان، ای تنها

شدگان، ای وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما در پی شما روانیم، و به شما خواهیم رسید . امّا خانه هایتان! دیگران در

آن سکونت گزیدند؛ و امّا زنانتان! با دیگران ازدواج کردند، و امّا اموال شما! در میان دیگران تقسیم شد! این خبری است که

ما داریم، حال شما چه خبر دارید؟ (سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را

خبر می دادند که: بهترین توشه، تقوا است .


When Imam Ali ibn Abu Talib returned from (the battle of ) Siffin and noticed the graves outside Kūfa, he said: “O residents of houses which give a sense of loneliness, of areas depopulated, of gloomy graves! O people of the dust! O victims of strangeness! O people of loneliness and O people of desolation! You have gone ahead and preceded us while we are following you and will join you. The houses (you left) have been inhabited by others; the wives (you left) have been married by others; the .(properties (you left) have been distributed (among heirs”!?This is the news about those around us; what is the news about things around you Imām Ali ibn Abū Tālib then turned to his companions and said: "Beware! If they were allowed to speak, they will inform you that:Verily, the best provision is fear of Allāh ”.((Qur'ān, 2:197

نهج البلاغه حکمت 126

نهج البلاغه 

حکمت 126



وَ قَالَ علیه السلام عَجِبتُ لِلبَخِیلِ یَستَعجِلُ الفَقرَ ألّذِی مِنهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الغِنَی ألّذِی إِیّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِی الدّنیَا عَیشَ الفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِی الآخِرَهِ حِسَابَ الَأغنِیَاءِ وَ عَجِبتُ لِلمُتَکَبّرِ ألّذِی کَانَ بِالَأمسِ نُطفَهً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَهً وَ عَجِبتُ لِمَن شَکّ فِی اللّهِ وَ هُوَ یَرَی خَلقَ اللّهِ وَ عَجِبتُ لِمَن نسَ یِ المَوتَ وَ هُوَ یَرَی المَوتَی وَ عَجِبتُ لِمَن أَنکَرَ النّشأَهَ الأُخرَی وَ هُوَ یَرَی النّشأَهَ الأُولَی وَ عَجِبتُ لِعَامِرٍ دَارَ الفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ البَقَاءِ


و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخیل: به سوی فقری می شتابد که از آن می گریزد، و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند. در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند، امّا در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود . و در شگفتم از متکبّری که دیروز نطفه ای بی ارزش، و فردا مرداری گندیده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را می نگرد و در وجود خدا تردید دارد ! و در شگفتم از آن کس که مردگان را می بیند و مرگ را از یاد برده است ، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار می کند در حالی که پیدایش آغازین را می نگرد ، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می کند امّا جایگاه همیشگی را از یاد برده است . 

Imam Ali ibn Abu Talib said : “ I wonder about a miser who hastens towards the very destitution from which he wants to run away, missing the very ease of life which he covets. Consequently, he passes his life in this world like the destitute but will have to render an account (of it) in the Hereafter like the rich I wonder about a proud man who was just a drop of semen the other day and will turn into a corpse tomorrow. I wonder about a man who doubts Allāh although He sees what He has created. I wonder about one who has forgotten death although he sees people dying. I wonder about one who denies the second life although he has seen the first. I wonder about one who inhabits this transient abode but ignores the everlasting one.

نهج البلاغه حکمت 122

نهج البلاغه 

حکمت 122




وَ تَبِعَ جِنَازَهً فَسَ مِعَ رَجُلًا یَضحَکُ فَقَالَ کَأَنّ المَوتَ فِیهَا عَلَی غَیرِنَا کُتِبَ وَ کَأَنّ الحَقّ فِیهَا عَلَی غَیرِنَا وَجَبَ وَ کَأَنّ ألّذِی نَرَی مِنَ

الَأموَاتِ سَ فرٌ عَمّا قَلِیلٍ إِلَینَا رَاجِعُونَ نُبَوّئُهُم أَجدَاثَهُم وَ نَأکُلُ تُرَاثَهُم کَأَنّا مُخَلّدُونَ بَعدَهُم ثُمّ قَد نَسِینَا کُلّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَهٍ وَ رُمِینَا

بِکُلّ فَادِحٍ وَ جَائِحَهٍ


 [و در پی جنازه ای می رفت، شنید مردی می خندد فرمود:]!

گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته اند، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته اند، و گویی آنچه از مردگان می بینیم

مسافرانند که به زودی نزد ما باز می آیند، و آنان را در گورهاشان جای می دهیم و میراثشان را می خوریم، پنداری ما از پس

آنان جاودان به سر می بریم.

سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش می کنیم و نشانه قهر بلا و آفت می شویم.و 


Imām Ali ibn Abū Tālib was walking once behind a borne coffin when he heard someone laughing. He, therefore, said: “Is it that death has been ordained only for others? Is it that right is obligatory only on others? Is it that those whom we see departing on their death journey will come back to us? We place them in their graves then enjoy their estate (as if we will live for good after them). We have ignored every preacher, man or woman, exposing ourselves to every type of catastrophe.

نهج البلاغه حکمت 115

نهج البلاغه

حکمت 115





وَ قِیلَ لَهُ علیه السلام کَیفَ نَجِدُکَ یَا أَمِیرَ المُؤمِنِینَ فَقَالَ علیه السلام کَیفَ یَکُونُ حَالُ مَن یَفنَی بِبَقَائِهِ وَ یَسقَمُ بِصِ حّتِهِ وَ یُؤتَی مِن مَأمَنِهِ


و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی از امام پرسید حال شما چگونه است؟ فرمود:) چگونه خواهد بود حال کسی که در بقایای خود ناپایدار، و در سلامتی بیمار است، و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرا می رسد !


It was said to Imam Ali ibn Abi Talib: 

How are you , “ O Imam Ali ibn Abi Talib? He replied : How can he be well whom life is driving towards death, whose state of healthcan change into sickness any moment and who is to be caught (by death) from his place of safety؟